استئوکندریت دیسکان مچ پا نوعی آسیب سطح فوقانی تالوس است. در این بیماری غضروف قسمتی از سطح فوقانی تالوس از بین میرود و علت آن نرسیدن خون به استخوان زیر این غضروف است.
آناتومی کاربردی
مفصل مچ پا از سه استخوان تشکیل شده است. این مفصل در قسمت بالایی شامل دو استخوان درشت نی و نازک نی بوده و در قسمت پایینی، استخوان قاپ یا تالوس Talus قرار گرفته است.
دو استخوان بالایی یعنی درشت نی و نازک نی، نه تنها در بالای تالوس قرار گرفته اند بلکه طرفین آنرا هم احاطه کرده اند. استخوان درشت نی در طرف داخل روی تالوس را میپوشاند.
این قسمت از درشت نی را قوزک داخلی مینامند. استخوان نازک نی هم در طرف خارج روی تالوس را پوشانده که به این قسمت، قوزک خارجی میگویند.
مفصل مچ پا به نسبت زانو مفصل کوچکتری است. با اینحال نیروی وزن بیشتری به آن وارد میشود بطوریکه در هر سیکل قدم برداشتن نیرویی در حدود ۱۰-۵ برابر وزن فرد به این مفصل وارد میشود. پس تعجبی ندارد که حتی آسیب بسیار جرئی در این مفصل موجب دردهای آزاردهنده ای شود.
علت استئوکندریت دیسکان مچ پا چیست
استئوکندریت دیسکان مچ پا معمولا به علت نرسیدن خون به قسمتی از سطح فوقانی استخوان تالوس بوجود میاید و معمولا ضربه در ایجاد آن نقش دارد.
گاهی اوقات بیمار میتواند ضربه یا حادثه مشخصی مثل پیچ خوردگی مچ پا را در آغاز شروع بیماری به یاد بیاورد. ولی گاهی هم این سابقه حادثه یا ضربه وجود نداشته یا بسیار کمرنگ است و ایجاد بیماری ممکن است به آرامی و بتدریج باشد.
معمولا در هنگام پیچ خوردن پا لیگامان هایی که استخوان های مچ را به هم متصل میکنند آسیب میبینند ولی ممکن جهت نیروهایی که به مچ پا وارد میشوند به نحوی باشد که موجب شود تالوس بشدت به سطح تحتانی درشت نی در ناحیه مفصلی ضربه زده و به تالوس آسیب برسد.
این ضربه ممکن است به حدی شدید باشد که تکه کوچکی از استخوان در سطح بالایی تالوس در محل مفصل، شکسته شود.
گاهی اوقات غضروف روی این استخوان آسیب ندیده و همین غضروف سالم، مانع جابجا شدن شکستگی میشود. ممکن است غضروف روی استخوان شکسته شده هم آسیب ببیند.
در این حال احتمال بهبودی شکستگی کمتر شده و قطعه استخوانی ممکن است جابجا شود. شکسته شدن این قطعه استخوانی موجب میشود تا خونرسانی آن دچار اختلال شده و ممکن است بعد از مدتی این قطعه استخوانی بمیرد.
گاهی اوقات بدنبال ضربه اولیه، شکستگی ایجاد نمیشود بلکه ضربه موجب قطع خونرسانی به قسمتی از استخوان سطح فوقانی تالوس شده و این قسمت از استخوان بتدریج مرده یا به اصطلاح دچار نکروز Necrosis میشود.
در این حالات در حین ضربه اولیه درد شدیدی بوجود نمیاید و یا درد زود بهبود میابد و بعد از مدتی بیمار فراموش میکند که ضربه ای به مچ پایش وارد شده است.
در ابتدا فقط قطعه ای از استخوان سطح فوقانی تالوس دچار کاهش خونرسانی شده است. با پیشرفت بیماری، استخوان مشکل دار از بقیه استخوان تالوس مجزا میشود.
در مراحل بعدی و با شدیدتر شدن بیماری، قطعه مشکل دار از جای خود جابجا میشود. اگر قطعه استخوانی نکروز شده بدون جابجایی باشد ممکن است در رادیوگرافی ساده قابل تشخیص نباشد.
علائم و تشخیص استئوکندریت دیسکان مچ پا
اگر در حین ضربه اولیه شکستگی ایجاد شود علائم ممکن است شبیه یک پیچ خوردگی ساده مچ باشد. درد و تورم وجود داشته و بیمار نمیتوند راه برود. اگر بیماری مزمن شود علائم بصورت درد منتشر و تورم در ناحیه مچ پا است.
اگر قطعه شکسته شده جابجا شود ممکن است بطور کامل اتصالاتش را از دست داده و بصورت یک قطعه آزاد در درون مفصل حرکت کند.
در این حال ممکن است قطعه در بین سطوح مفصلی گیر کرده و موجب گیر کردن مچ پا شود. حرکات مفصل ممکن است در این بیماری کاهش یابد.
اگر قطعه جابجا شده باشد رادیوگرافی ساده ممکن است به تشخیص کمک کند. در غیر این صورت ممکن است نتیجه عکسبرداری طبیعی گزارش شود. تشخیص قطعی این بیماری معمولا با استفاده از سی تی اسکن یا ام آر آی MRI صورت میگیرد.
درمان استئوکندریت دیسکان مچ پا چیست
درمان استئوکندریت دیسکان مچ پا بسته به محل آن در استخوان تالوس متفاوت است.
ضایعه استخوانی در این بیماری ممکن است در سطع فوقانی تالوس و در طرف قوزک خارجی ایجاد شده یا در سطح فوقانی و در سمت قوزک داخلی باشد.
ضایعاتی که در سمت خارج هستند معمولا بدنبال ضربه بوجود میایند و به شکل یک قطعه استخوانی نازک هستند و معمولا خودبخود خوب نمیشوند و موجب آسیب مفصل شده و بیشتر نیاز به جراحی پیدا میکنند.
در حالیکه آنهایی که در طرف داخل هستند معمولا به شکل یک قطعه استخوانی کلفت بوده و کمتر سابقه ضربه را میدهند و معمولا خودبخود خوب میشوند و آسیب درازمدت کمتری را به مفصل مچ پا میرسانند و کمتر نیاز به جراحی پیدا میکنند.
درمان دو حالت دارد
اگر مشکل بلافاصله بعد از ضربه تشخیص داده شود درمان بسته به اینکه شکستگی بدون جابجایی یا با جابجایی باشد متفاوت است. اگر شکستگی بدون جابجایی باشد، درمان بصورت بیحرکت کردن مچ پا با گچ گیری است تا قطعه شکسته شده جوش بخورد.
ممکن است لازم باشد در مدتی که پای بیمار در گچ است، بیمار از گذاشتن پا بر روی زمین اجتناب کند. در صورت جابجا بودن شکستگی باید با عمل جراحی، قطعه شکسته شده جااندازی و سپس با پین یا پیچ فیکس شود.
اگر استئوکندریت دیسکان مچ پا در مراحل اول تشخیص داده نشود، ممکن است قطعه شکسته شده جوش نخورده و درد بیمار ادامه یابد.
در این موارد مزمن، اگر قطعه اصلا جابجا نباشد و یا در نوجوانان، درمان معمولا بصورت یک دوره درمان غیر جراحی شامل بیحرکتی با اسپلینت یا گچ است. اگر با این روش درمانی بعد از گذشت ۶-۴ ماه بهبودی حاصل نشد میتوان از جراحی استفاده کرد.
اگر قطعه کاملا جابجا باشد باید حتما جراحی انجام شود. اگر قطعه سر جایش باشد و کمی جابجا شده باشد و در سمت خارج باشد هم باید جراحی شود. جراحی شامل برداشتن قطعه استخوانی و سپس دریل کردن محل آن و ایجاد چند سوراخ کوچک در محل قبلی استخوان است.
وقتی قطعه استخوانی جابجا میشود یک گودال کم عمق در جای آن و در روی تالوس باقی میماند. پزشک ارتوپد در این محل با دریل های بخصوصی سوراخ هایی ایجاد میکند تا از طریق این سوراخ ها عروق خونی به محل رسدیده و در آنجا بافتی را درست کنند که محل خالی را پر کرده و موجب صاف شده سطح غضروف در محل شود.
جراح ارتوپد ممکن است این جراحی را بصورت معمول با شکاف دادن پوست و بافت های زیر آن و رسیدن به مفصل مچ پا انجام دهد یا به توسط آرتروسکوپ مبادرت به عمل جراحی کند.
در تکنیک آرتروسکوپی پزشک جراح از طریق چند شکاف کوچک در روی پوست لوله هایی را به داخل مفصل مچ پا میفرستد. از طریق یکی از این لوله ها که به دوربین متصل است داخل مفصل را میبیند و از طریق لوله های دیگر ابزارهای جراحی را وارد مفصل مچ پا میکند تا عمل جراحی را انجام دهد.
بعد از جراحی
بیمار معمولا بمدت شش هفته باید با عصای زیر بغل راه رفته و پایش را زمین نگذارد. حرکات مفصل مچ پا مدت کوتاهی بعد از جراحی شروع میشود. در این مدت بیمار باید از اسپلینت های بخصوصی استفاده کند.